لطفا صبر کنید
مذهبی
وبلاگی کاملا مذهبی
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:نعمت عقل و روزی, :: 21:55 :: نويسنده : سید محمد علی شفیعی توجّه واقعی به نعمت عقل و روزی یکی از دوستان میگفت: خدمت آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) رسیدم و ایشان پرسیدند: آن چيست که همه دارند و میگویند نداریم؟ آن چیست که هیچ کس ندارد همه میگویند داریم؟ گفت من ماندم چه بگویم!فرمودند: ادامه مطلب ... یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:بچه مذهبی,آیا بچه مذهبی ها هم گناه میکنند؟, :: 21:45 :: نويسنده : سید محمد علی شفیعی برا ی پاسخ به این سوال ابتداباید دو واژه گناه وبچه مذهبی را توضیح داد تا بتوانیم به جوا ب روشنی از این مسئله برسیم. گناه:در یک تعریف کلی گناه یعنی مخالفت با آنچه دین به ما دستو رمی دهد.آنچه را خواسته انجام ندهیم و...
ادامه مطلب ...
یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 19:55 :: نويسنده : سید محمد علی شفیعی
ادامه مطلب ... شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 14:0 :: نويسنده : سید محمد علی شفیعی مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است. به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این دلیل، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد. این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو: ابتدا در فاصله 4 متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله 3 متری تکرار کن. بعد در 2 متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد. آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق پذیرایی نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود 4 متر است. بگذار امتحان کنم، و سوالش را مطرح کرد ... جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت و به درب آشپزخانه رسید. سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: " شام چی داریم؟" و این بار همسرش گفت: "مگه کری؟! برای چهارمین بار میگم؛ خوراک مرغ!" "گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم شاید عیب هایی که تصور میکنیم در دیگران است در واقع در خودمان وجود دارد!" یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:اخر الزمان, نوستراداموس ,نوستراداموس و اخر الزمان, :: 6:0 :: نويسنده : سید محمد علی شفیعی
این مقاله در جهت مقابله با پیش گویی های نوستراداموس در رابطه با اخرالزمان می باشد که برخی با سواستفاده از پیش گویی های مبهم ایشان سعی در به چالش کشیدن امام زمان و تفرقه در میان ملت ها دارند.
نوسترا داموس یکی از بزرگ ترین پیشگوهای جهان بوده و هست . نام اصلی او میشل دو نتردام Michel de notredamبود که خود را نوسترا داموس می خواند او یکی از محلی های پروونس فرانسه بود که کار اصلی اش را پزشکی تشکیل می داد . ادامه مطلب ... وزی بهلول، پیش خلیفه " هارون الرشید " نشسته بود . جمع زیادی از بزرگان خدمت خلیفه بودند . طبق معمول ، خلیفه هوس كرد سر به سر بهلول بگذارد. در این هنگام صدای شیحه اسبی از اصطبل خلیفه بلند شد. خلیفه به مسخره به بهلول گفت: برو ببین این حیوان چه می گوید ، گویا با تو كار دارد. پیامبر صلى الله علیه و آله : شنبه 2 مهر 1390برچسب:ترازوی اعمال, :: 15:0 :: نويسنده : سید محمد علی شفیعی پیامبر صلى الله علیه و آله : شنبه 2 مهر 1390برچسب:داستان هایی از بهلول-بهلول -دانشمند دیوانه, :: 14:10 :: نويسنده : سید محمد علی شفیعی جمعي در میدان بزرگ ده بر سر ماجرائی حقیر دعوا می کردند و دشنه وخنجر از چپ و راست بر همدیگر حوالت می نمودند. در گوشه ی میدان الاغی ایستاده و خاموش در هیاهوی آنان مينگريست. بهلول به آرامی سر در گوش الاغ برد و گفت: اینان را ببخشائيد كه نام خود را بر شما نهاده اند. بهلول روزي به مسجد رفت و از ترس آن كه مبادا كفش هايش را بدزدند يا با ديگري عوض شود ، آنها را زير لباد ه اش پيچيد و در گوشه اي نشست. شخصي كه كنارش بود چون بر آمدگي زير بغل او را ديد گفت: به گمانم كتاب پر قيمتي در بغل داري؟ چه نوع كتابي است؟ بهلول گفت: كتاب فلسفه. غربيه پرسيد: از كدام كتاب فروشي خريده اي؟ بهلول گفت: از كفاشي خريده ام .
درباره وبلاگ
![]() ![]() ![]() آخرین مطالب
![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها
![]()
![]() ![]() ![]()
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |